امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Swanky

ˈswæŋki ˈswæŋki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(عامیانه) خودنمایانه، پرطمطراق، پرفیس‌وافاده، شیک و جلف، گران‌قیمت و نظر‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swanky

  1. adjective plush
    Synonyms: chichi, classy, deluxe, exclusive, expensive, fancy, fashionable, flamboyant, flashy, glamorous, grand, lavish, luxurious, ostentatious, peacocky, plushy, posh, pretentious, rich, ritzy, sharp, showy, smart, snappy, splashy, stylish, sumptuous, swank, swish, tony, trendy, with-it
    Antonyms: modest, poor
  2. adjective plush, stylish
    Synonyms: chichi, classy, deluxe, exclusive, expensive, fancy, fashionable, flamboyant, flashy, glamorous, grand, lavish, luxurious, ostentatious, peacocky, plushy, posh, pretentious, rich, ritzy, sharp, showy, smart, snappy, splashy, sumptuous, tony, trendy, with-it
    Antonyms: modest, poor

ارجاع به لغت swanky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swanky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swanky

لغات نزدیک swanky

پیشنهاد بهبود معانی