امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Swash

swɑːʃ swɒʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive
صدای چلپ‌چلوپ، سروصدا، جریان آب، زمین لیز و گل‌آلود، با سر‌وصدا چیزی را شستن، چلپ‌چلوپ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swash

  1. verb To flow or move with a low slapping sound
    Synonyms: bluster, bubble, burble, gurgle, boast, swagger, lap, tout, shoot a line, splash, brag, wash, gas, blow, vaunt, gasconade
  2. verb To hurl or scatter liquid upon
    Synonyms: spatter, splatter, splash, bespatter, dash, slop, slosh, spray, plash, splosh
  3. verb To walk with exaggerated or unnatural motions expressive of self-importance or self-display
    Synonyms: flounce, peacock, prance, strut, swagger, swank, sashay

ارجاع به لغت swash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swash

لغات نزدیک swash

پیشنهاد بهبود معانی