امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Swear Word

    ˈsweəwɜːrd ˈsweəwɜːd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      swear words

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    قسم دروغ، بددهانی، کفر‌گویی، فحش، ناسزا، حرف رکیک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - All swear words, even mild ones such as "damn",, were deleted from the text.
    - همه‌ی ناسزاها، حتی ناسزاهای خفیف مانند «لعنتی»، از متن حذف شدند.
    - Williams let out a swear word.
    - ویلیامز فحش داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد swear word

    1. noun foul word
      Synonyms: bad language, bad word, curse, cursing, cussing, cuss word, dirty word, expletive, filthy language, filthy word, foul language, four-letter word, malediction, naughty word, oath, obscenity, profanity, swear, swearing, swearword, tinker's cuss, vulgar language

    ارجاع به لغت swear word

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «swear word» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swear-word

    لغات نزدیک swear word

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند