امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Symbiotic

ˌsɪmbaɪˈɑːt̬ɪk ˌsɪmbaɪˈɒtɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زیست‌شناسی هم‌زیستی (مسالمت‌آمیز) (دو نوع موجود زنده که هر کدام شرایط لازم را برای ادامه‌ی وجود دیگری فراهم می‌کنند.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The coral reef and the algae have a symbiotic relationship, each supporting the other's survival.
- صخره‌های مرجانی و جلبک‌ها رابطه‌ی هم‌زیستی مسالمت‌آمیز دارند که هرکدام از بقای دیگری حمایت می‌کنند.
- The fungi and tree roots form a symbiotic bond that aids in nutrient absorption by both organisms.
- قارچ‌ها و ریشه‌ی درختان یک پیوند هم‌زیستی ایجاد می‌کنند که به جذب مواد مغذی توسط هر دو موجودات کمک می‌کند.
adjective
هم‌زیست، هم‌نفع، وابسته
- Their symbiotic partnership was built on trust and collaboration.
- مشارکت هم‌نفع آن‌ها براساس اعتماد و همکاری بنا شد.
- The symbiotic relationship between the two companies led to mutual success.
- رابطه‌ی هم‌زیست بین دو شرکت منجر به موفقیت متقابل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت symbiotic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «symbiotic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/symbiotic

لغات نزدیک symbiotic

پیشنهاد بهبود معانی