امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Synchronized

American: ˈsɪŋkrəˌnaɪzd British: ˈsɪŋkrənaɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    synchronizes
  • وجه وصفی حال:

    synchronizing

معنی

adverb
همگام‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد synchronized

  1. verb To occur at the same time
    Synonyms: concurred, coincided, agreed
  2. adjective Operating in unison
    Synonyms: synchronised

ارجاع به لغت synchronized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «synchronized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/synchronized

لغات نزدیک synchronized

پیشنهاد بهبود معانی