امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Synonymy

    sɪˈnɒnɪmi sɪˈnɒnɪmi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    زبان‌شناسی هم‌معنایی، ترادف (مترادف بودن واژگان با یکدیگر)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Synonymy allows for greater expression and variety in communication.
    - هم‌معنایی امکان بیان بهتر و تنوع بیشتر در ارتباطات را فراهم می‌کند.
    - In linguistics, synonymy refers to the relationship between words with similar meanings.
    - در زبان‌شناسی، ترادف به رابطه‌ی بین کلمات با معانی مشابه اشاره دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد synonymy

    1. noun the state of being synonymous (= havings the same or almost the same meaning as another word or phrase in the same language) or the fact that words or phrases are synonymous
      Synonyms: synonymity, synonymousness

    ارجاع به لغت synonymy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «synonymy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/synonymy

    لغات نزدیک synonymy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی