امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Systemize

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
دارای هم‌ست کردن، طبقه‌بندی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد systemize

  1. verb To arrange in an orderly manner
    Synonyms: order, systematize, methodize, organize, systematise, systemise

ارجاع به لغت systemize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «systemize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/systemize

لغات نزدیک systemize

پیشنهاد بهبود معانی