امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tableau

ˈtæbloʊ / / tæˈbloʊ ˈtæbləʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tableaux

معنی

noun
پرده نقاشی، تابلو، دورنمای نقاشی، جدول، جعبه تقسیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tableau

  1. noun scene, often painted
    Synonyms: illustration, picture, representation, spectacle, view

ارجاع به لغت tableau

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tableau» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tableau

لغات نزدیک tableau

پیشنهاد بهبود معانی