امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Taciturn

ˈtæsətɜrːn ˈtæsətɜːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
کم‌حرف، کم‌گفتار، کم‌سخن، خاموش، آرام، ساکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Despite his taciturn nature, he had a wealth of knowledge to share.
- علی‌رغم ذات کم‌حرفش، او دانش زیادی برای به اشتراک گذاشتن داشت.
- Her taciturn demeanor often led others to misjudge her as unfriendly.
- رفتار آرام او اغلب باعث می‌شد که دیگران او را سرسنگین بدانند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد taciturn

  1. adjective uncommunicative
    Synonyms: aloof, antisocial, brooding, clammed up, close, close-mouthed, cold, curt, distant, dour, dried-up, dumb, laconic, mum, mute, quiet, reserved, reticent, sententious, silent, sparing, speechless, tight-lipped, unexpressive, unforthcoming, withdrawn
    Antonyms: communicative, fluent, talkative, wordy

ارجاع به لغت taciturn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taciturn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/taciturn

لغات نزدیک taciturn

پیشنهاد بهبود معانی