امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tailored

ˈteɪlərd ˈteɪləd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    tailors
  • وجه وصفی حال:

    tailoring

معنی

noun adjective
درخور، مناسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tailored

  1. verb Create (clothes) with cloth
    Synonyms: sewn, fashioned, conformed, adjusted, sewed, styled, suited, adapted, squared, shaped, reconciled, fitted, modified, designed, altered, accommodated, acclimatized, acclimated
  2. adjective (of clothing) custom-made
    Synonyms: tailor-made, made-to-measure, bespoke, simple, trim, bespoken, specially fit, made-to-order
  3. verb Adjust to a specific need or market
    Synonyms: oriented
  4. verb Style and tailor in a certain fashion
    Synonyms: cut

ارجاع به لغت tailored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tailored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tailored

لغات نزدیک tailored

پیشنهاد بهبود معانی