امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tat

tæt tæt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
توری حاشیه بافتن، نوار توری بافتن، دارای حاشیه توری کردن، حاشیه توری گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tat

  1. noun Tastelessness by virtue of being cheap and vulgar
    Synonyms: cheapness, tackiness, sleaze
  2. verb Make lacework by knotting or looping
    Synonyms: intertwine
  3. noun A projective technique using black-and-white pictures; subjects tell a story about each picture
    Synonyms: thematic apperception test

ارجاع به لغت tat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tat

لغات نزدیک tat

پیشنهاد بهبود معانی