امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Teeny

ˈtiːni ˈtiːni ˈtiːni ˈtiːni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( tiny ) ریز، ریزه، کوچک، ناچیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد teeny

  1. adjective small
    Synonyms: diminutive, Lilliputian, microscopic, miniature, minuscule, minute, teensy, teensy-weensy, teenty, teeny-weeny, tiny, wee, weeny
    Antonyms: big, enormous, huge, large
  2. adjective very small
    Synonyms: diminutive, Lilliputian, microscopic, miniature, minuscule, minute, teensy-weensy, teeny-weeny, tiny, wee, weeny
    Antonyms: big, enormous, huge, large

ارجاع به لغت teeny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «teeny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/teeny

لغات نزدیک teeny

پیشنهاد بهبود معانی