امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Telecommunication

    American: ˌteləkəˌmjuːnɪˈkeɪʃən British: ˌtelɪkəˌmjuːnɪˈkeɪʃən
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      telecommunications

    معنی

    noun
    ارتباط دوربرد، آگه‌بری دور‌برد، مخابره از راه دور، آگه‌بری، دوررسانی، ارتباط از راه دور، مخابرات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد telecommunication

    1. noun (often plural) systems used in transmitting messages over a distance electronically
      Synonyms: telecom

    ارجاع به لغت telecommunication

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «telecommunication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/telecommunication

    لغات نزدیک telecommunication

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند