امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Temporality

ˌtempəˈrælɪti ˌtempəˈrælɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دارایی دینوی، درآمد روحانیون، بی‌دوامی، زودگذری،جسمانیت، عرفیت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد temporality

  1. noun The worldly possessions of a church
    Synonyms: temporalty

ارجاع به لغت temporality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «temporality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/temporality

لغات نزدیک temporality

پیشنهاد بهبود معانی