امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tentacle

ˈtentɪkl ˈtentɪkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جانورشناسی شاخک حساس، ریشه حساس، موی حساس جانور (مثل موی سبیل گربه)، بازوچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tentacle

  1. noun A bodily extension
    Synonyms: appendage, arm, feeler, limb, tentaculum, leg

ارجاع به لغت tentacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tentacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tentacle

لغات نزدیک tentacle

پیشنهاد بهبود معانی