امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tentative

ˈtentətɪv ˈtentətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آزمایشی، امتحانی، غیرقطعی، احتمالی، تجربی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a tentative answer
- پاسخ آزمایشی
- our tentative plans
- نقشه‌های احتمالی ما
adjective
مردد، دودل، نامعلوم، تامل‌کننده
- a tentative caress
- نوازش تامل‌کننده
- She gave me a tentative smile.
- لبخند مرددی به من زد.
noun countable
(عمل یا موضوع) آزمایشی، غیرقطعی
- The budget for the event is a tentative until we receive final approval.
- بودجه‌ی این رویداد تا زمانی که تایید نهایی را دریافت نکنیم، آزمایشی است.
- The date for the product launch is still a tentative until we finalize the details.
- تاریخ عرضه‌ی محصول هنوز غیرقطعی است تا اینکه تفاصیل را نهایی کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tentative

  1. adjective conditional, experimental
    Synonyms: acting, ad interim, conjectural, contingent, dependent, iffy, indefinite, makeshift, not final, not settled, on trial, open for consideration, probationary, provisional, provisionary, provisory, speculative, subject to change, temporary, test, trial, unconfirmed, undecided, unsettled
    Antonyms: certain, decisive, definite, final, sure
  2. adjective indefinite, uncertain
    Synonyms: backward, cautious, diffident, disinclined, doubtful, faltering, halting, hesitant, irresolute, reluctant, timid, undecided, unsure, vacillating, vacillatory, wobbly
    Antonyms: certain, conclusive, definite, sure

ارجاع به لغت tentative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tentative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tentative

لغات نزدیک tentative

پیشنهاد بهبود معانی