امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tenth

tenθ tenθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tenths

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective adverb
دهم، دهمین، یک‌دهم، یک قسمت از ده قسمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the tenth person
- نفر دهم، دهمین نفر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tenth

  1. noun A tenth part; one part in ten equal parts
    Synonyms: one-tenth, tenth part, ten percent
  2. adjective Coming next after the ninth and just before the eleventh in position
    Synonyms: 10th

ارجاع به لغت tenth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tenth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tenth

لغات نزدیک tenth

پیشنهاد بهبود معانی