امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Testicle

ˈtestɪkl ˈtestɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    testicles

معنی

noun
خایه، بیضه، خصیه، تخم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد testicle

  1. noun One of the two male reproductive glands that produce spermatozoa and secrete androgens
    Synonyms: testis, orchis, ball, ballock, bollock, nut, egg

ارجاع به لغت testicle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «testicle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/testicle

لغات نزدیک testicle

پیشنهاد بهبود معانی