امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Texture

ˈtekstʃər ˈtekstʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    textured
  • شکل سوم:

    textured
  • سوم‌شخص مفرد:

    textures
  • وجه وصفی حال:

    texturing
  • شکل جمع:

    textures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
بافت، تاروپود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The texture of the fabric was smooth and silky.
- بافت پارچه نرم و ابریشمی بود.
- I love the texture of this dessert - it's so creamy and rich.
- بافت این دسر را دوست دارم؛ خیلی خامه‌ای و غلیظ است.
- the fine texture of Naeen rugs
- بافت ریز قالیچه‌های نایین
- cloth with a twilled texture
- پارچه‌ی دارای بافت جناغی
- cloth with a loose texture
- پارچه‌ی شل‌بافت
- This kind of wood has a soft texture.
- این نوع چوب بافت نرمی دارد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
ساختار، شالوده، بافت
- the texture of society
- ساختار جامعه
noun countable
ویژگی، مشخصه، خصیصه، خصوصیت
- the distinctive texture of Mediterranean culture
- ویژگی متمایز فرهنگ مدیترانه‌ای
- By the friends they keep you shall know the texture of men's souls.
- با بررسی دوستانی که آدم‌ها دارند، می‌توان خصوصیات روحی آن‌ها را شناخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد texture

  1. noun charactertistics of a surface
    Synonyms: arrangement, balance, being, character, coarseness, composition, consistency, constitution, disposition, essence, essentiality, fabric, feel, feeling, fiber, fineness, flexibility, form, framework, grain, intermixture, make, makeup, nap, nature, organization, pattern, quality, roughness, scheme, sense, smoothness, stiffness, strategy, structure, surface, taste, tissue, touch, warp, weave, web, woof

ارجاع به لغت texture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «texture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/texture

لغات نزدیک texture

پیشنهاد بهبود معانی