امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Theft

θeft θeft
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    thefts

معنی و نمونه‌جمله

noun B2
دزدی، سرقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- losses due to theft at clothing stores
- زیان‌های ناشی از سرقت در فروشگاه‌های لباس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد theft

  1. noun stealing
    Synonyms: annexation, appropriation, break-in, burglary, caper, cheating, crime, defrauding, deprivation, embezzlement, extortion, filch, fleece, fraud, grab, heist, holdup, hustle, job, larceny, lift, looting, mugging, peculation, pilferage, pilfering, pillage, pinch, piracy, plunder, purloining, racket, rapacity, rip-off, robbery, robbing, score, shoplifting, snatch, snitch, steal, stickup, swindle, swindling, swiping, thievery, thieving, touch, vandalism
    Antonyms: return

ارجاع به لغت theft

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «theft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/theft

لغات نزدیک theft

پیشنهاد بهبود معانی