امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thermometer

θərˈmɑːmɪtər θəˈmɒmɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    thermometers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
دماسنج، ترمومتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The old thermometer was broken and needed to be replaced.
- دماسنج قدیمی خراب بود و نیاز به تعویض داشت.
- The doctor used a digital thermometer to measure the patient's fever.
- پزشک برای اندازه‌گیری تب بیمار از دماسنج دیجیتالی استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thermometer

  1. noun An instrument for measuring temperatures, consisting of a graduated glass tube with a sealed, capillary bore in which mercury, colored alcohol, etc. rises or falls as it expands or contracts with changes in temperature
    Synonyms: thermostat, mercury, calorimeter, oral thermometer, anal thermometer, clinical thermometer, indicator, resistance thermometer, thermoelectric, thermoscope, instrument, telethermometer, thermo-regulator;, regulator

ارجاع به لغت thermometer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thermometer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thermometer

لغات نزدیک thermometer

پیشنهاد بهبود معانی