امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thickheaded

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
احمق، نادان، کم‌هوش، خرف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thickheaded

  1. adjective Lacking in intelligence
    Synonyms: blockheaded, stupid, dull, dense, boneheaded, dumb, ignorant, idiotic, thick, doltish, hebetudinous, obtuse, thick-witted, duncical, dimwitted, duncish, dopey, fatheaded, loggerheaded, thick-skulled, wooden-headed

ارجاع به لغت thickheaded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thickheaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thickheaded

لغات نزدیک thickheaded

پیشنهاد بهبود معانی