امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Thirteen

    θɜrːˈtiːn ˌθɜːˈtiːn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      thirteens

    معنی و نمونه‌جمله

    noun A1
    سیزده، عدد سیزده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - thirteen books
    - سیزده (تا) کتاب
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد thirteen

    1. noun The cardinal number that is the sum of twelve and one
      Synonyms: 13, xiii, bakers-dozen, long-dozen
    2. adjective Being one more than twelve
      Synonyms: 13, xiii

    ارجاع به لغت thirteen

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thirteen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thirteen

    لغات نزدیک thirteen

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی