امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Threading

American: ˈθredɪŋ British: ˈθredɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    threaded
  • شکل سوم:

    threaded
  • سوم‌شخص مفرد:

    threads

معنی

بندکشی، نخ‌کشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد threading

  1. verb Thread on or as if on a string
    Synonyms: stringing, drawing, wiring
    Antonyms: undoing
  2. verb To move or cause to move in a sinuous, spiral, or circular course
    Synonyms: wandering, attaching, meandering, winding, weaving

ارجاع به لغت threading

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «threading» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/threading

لغات نزدیک threading

پیشنهاد بهبود معانی