امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thready

ˈθrediː ˈθredɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نخ‌مانند، باریک، نازک، چسبناک، رشته‌رشته، با صدای باریک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a thready pulse
- نبض ضعیف
- a thready voice
- صدای نازک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thready

  1. adjective Thin in diameter; resembling a thread
    Synonyms: filamentous, ropy, filiform, ropey, filamentlike, threadlike, stringy

ارجاع به لغت thready

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thready» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thready

لغات نزدیک thready

پیشنهاد بهبود معانی