امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Thunder

    ˈθʌndər ˈθʌndə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      thundered

    • شکل سوم:

      thundered

    • سوم‌شخص مفرد:

      thunders

    • وجه وصفی حال:

      thundering

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun verb - intransitive B1
    آب‌و‌هوا تندر، آسمان غرش، رعد، رعد زدن، آسمان غرش کردن، با صدای رعدآسا ادا کردن
    لیست لغات مرتبط با آب‌و‌هوا به انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - thunder and lightning
    - تندر و آذرخش، رعد و برق
    - the deafening thunder of the enemy artillery
    - غرش گوشخراش توپخانه‌ی دشمن
    - Yes,by thunder!
    - آره به خدا!
    - Where in thunder is Asghar?
    - اصغر کدام گوری رفته است؟
    - It is thundering.
    - دارد آسمان غرنبه می‌شود.
    - Genghis Khan's army thundered across the Near east.
    - قشون چنگیزخان مثل رعد سرتاسر خاور نزدیک را پیمود.
    - The flood thundered down the field.
    - سیلاب تندروار در دشت جاری شد.
    - The priest thundered from the pulpit against corruption.
    - کشیش بر ضد فساد از منبر داد و قال می‌کرد.
    - The speaker kept thundering his fist on the table.
    - ناطق مرتباً مشت خود را بر میز می‌کوبید.
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد thunder

    1. noun crashing sound
      Synonyms: barrage, blast, boom, booming, cannonade, clap, cracking, crash, crashing, detonation, discharge, drumfire, explosion, fulmination, outburst, peal, pealing, roar, rumble, rumbling, thunderbolt, thundercrack, uproar
    2. verb boom, crash
      Synonyms: blast, clamor, clap, crack, deafen, detonate, drum, explode, peal, resound, reverberate, roar, rumble, storm
    3. verb yell at
      Synonyms: bark, bellow, curse, declaim, denounce, fulminate, gnarl, growl, rail, roar, shout, snarl, threaten, utter threat

    Idioms

    • steal someone's thunder

      ربودن منافع دیگران، بخشی از اثر یا شهرت کار دیگران را نصیب خود کردن، استفاده از منفعت دیگران برای خود

    • as black as thunder

      خشمگین

    ارجاع به لغت thunder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thunder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thunder

    لغات نزدیک thunder

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی