معنی ticktack به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

توضیحات

به این شکل نیز نوشته می‌شود: tictac

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

تیک‌تاک (صدایی تکرارشونده مثل صدای تایپ و ساعت و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- the ticktack of raindrops on my window

- صدای تیک‌تیک قطرات باران بر پنجره‌ی من

- ticktac of the typewriter

- تیک‌تاک ماشیر تحریر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ticktack

verb Make a sound like a clock or a timer

Synonyms: tick, ticktock, beat

ارجاع به لغت ticktack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «ticktack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ticktack

لغات نزدیک ticktack

- ticklish
- tickseed
- ticktack
- ticktock
- ticky tacky

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی