امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Timekeeper

ˈtaɪmˌkiːpər ˈtaɪmˌkiːpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کارمند ثبت اوقات، وقت‌نگه‌دار، گاه‌نگه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد timekeeper

  1. noun A measuring instrument or device for keeping time
    Synonyms: timer, timepiece, horologe

ارجاع به لغت timekeeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «timekeeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/timekeeper

لغات نزدیک timekeeper

پیشنهاد بهبود معانی