ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Tinkertoy

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun adjective
    (نام بازرگانی قطعات چوبی که کودکان باید به‌هم سوار کنند و از آن اسباب‌بازی بسازند) تینکر توی
  • noun adjective
    (T کوچک) سر هم بندی شده، باسمهای، بیدوام، بدساخت، پوشالی
    • - tinkertoy economics
    • - اقتصاد پوشالی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت tinkertoy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tinkertoy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tinkertoy

لغات نزدیک tinkertoy

پیشنهاد بهبود معانی