ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Tire Out

taɪər aʊt ˈtaɪə aʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    خسته کردن، خسته شدن، فرسودن
    • - The intense workout at the gym really tired me out.
    • - تمرین شدید در باشگاه واقعاً مرا خسته کرد.
    • - The kids were so full of energy that we had to take them to the park to tire them out.
    • - بچه‌ها آنقدر پرانرژی بودند که مجبور بودیم برای اینکه خسته‌شان کنیم آن‌ها را به پارک ببریم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت tire out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tire out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tire-out

لغات نزدیک tire out

پیشنهاد بهبود معانی