امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tit

tɪt tɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tits

معنی‌ها

noun countable
جانورشناسی یک پرنده‌ی کوچک معمولی که در نیمه‌ی شمالی جهان یافت می‌شود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun countable informal
عامیانه ناپسند سینه‌ی زن، نوک پستان، ممه
noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی عامیانه ناپسند یک فرد احمق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tit

  1. noun Small insectivorous birds
    Synonyms: nipple, titmouse, mammilla, mamilla, pap, teat
  2. noun Either of two soft fleshy milk-secreting glandular organs on the chest of a woman
    Synonyms: breast, bosom, knocker, boob

ارجاع به لغت tit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tit

لغات نزدیک tit

پیشنهاد بهبود معانی