ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Titrate

taɪˈtreɪt taɪˈtreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    titrated
  • شکل سوم:

    titrated
  • وجه وصفی حال:

    titrating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    شیمی تیتر کردن، سنجیدن (از طریق تیتراسیون (تعیین غلظت یک محلول مجهول با روش‌های مختلف))
    • - The chemist needed to titrate the solution to determine its concentration.
    • - شیمی‌دان باید محلول را تیتر کند تا غلظت آن را تعیین کند.
    • - The student carefully titrated the unknown solution to find its pH level.
    • - دانشجو با دقت محلول ناشناخته را سنجید تا سطح pH آن را بیابد.
  • verb - transitive
    تنظیم کردن (دوز دارو) (به‌طوری‌که کمترین عوارض جانبی پدیدار شود)
    • - It is important to titrate the dosage gradually to avoid any adverse reactions.
    • - برای جلوگیری از هرگونه واکنش نامطلوب، لازم است که دوز را به‌تدریج تنظیم کنید.
    • - The pharmacist will titrate the medication based on the patient's weight and age.
    • - داروساز دارو را براساس وزن و سن بیمار تنظیم می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت titrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/titrate

لغات نزدیک titrate

پیشنهاد بهبود معانی