امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tittle-tattle

ˈtɪtl ˌtætl ˈtɪtl ˌtætl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
قدیمی حرف خاله‌زنکی، دری‌وری، شروور، کسشر، وراجی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She had no interest in engaging in tittle-tattle and preferred to focus on her own life.
- او هیچ علاقه‌ای به حرف خاله‌زنکی نداشت و ترجیح می‌داد روی زندگی خودش تمرکز کند.
- The tittle-tattle about my neighbor's financial problems turned out to be completely untrue.
- شروور درباره‌ی مشکلات مالی همسایه‌ام کاملاً نادرست بود.
verb - intransitive
قدیمی حرف خاله‌زنکی زدن، دری‌وری گفتن، شروور گفتن، کسشر گفتن، یاوه‌گویی کردن، وراجی کردن
- My aunt is known to tittle-tattle about her neighbors' personal lives.
- عمه‌ام به این معروف است که درباره‌ی زندگی شخصی همسایه‌هایش حرف خاله‌زنکی می‌زند.
- She loves to tittle-tattle with her friends.
- دوست داره با دوست‌هاش کسشر بگه.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tittle-tattle

  1. noun Idle, often sensational and groundless talk about others
    Synonyms: gossip, gossipry, hearsay, report, rumor, talebearing, tattle, word, scuttlebutt
  2. verb To engage in or spread gossip
    Synonyms: blab, tattle, gossip, noise, rumor, chatter, piffle, talk, palaver, prate, twaddle, clack, whisper, maunder, prattle, gibber, blabber, gabble
  3. noun Light informal conversation for social occasions
    Synonyms: chitchat, chit-chat, small talk, gossip, gab, gabfest, chin-wag, chin wagging, causerie

ارجاع به لغت tittle-tattle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tittle-tattle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tittle-tattle

لغات نزدیک tittle-tattle

پیشنهاد بهبود معانی