ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Titular

ˈtɪtʃələr ˈtɪtʃələ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    لقبی، ناشی از لقب رسمی، افتخاری، عنوانی، لقب‌دار، صاحب لقب، متصدی، دارای عنوانی
    • - the titular theme of the book
    • - موضوع کتاب که در عنوان آن آمده است
    • - the titular head of the party
    • - رئیس افتخاری حزب
    • - His sovereignty is only titular.
    • - سیطره‌ی او فقط رسمی است (نه در واقع).
    • - titular privileges
    • - امتیازات اشرافی
    • - titular rank
    • - رتبه‌ی اشرافی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد titular

  1. adjective Existing in name only
    Synonyms: nominal, in name only, so-called, titulary, eponymous

ارجاع به لغت titular

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titular» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/titular

لغات نزدیک titular

پیشنهاد بهبود معانی