امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Toddle

ˈtɑːdl ˈtɒdl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    toddled
  • شکل سوم:

    toddled
  • سوم‌شخص مفرد:

    toddles
  • وجه وصفی حال:

    toddling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
تاتی کردن، تازه راه افتادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She watched her baby brother toddle towards her with a big smile.
- او بچه‌ی برادرش را تماشا کرد که با لبخند زیادی به‌سمت او تاتی می‌کند.
- The toddler began to toddle across the grassy yard.
- کودک نوپا شروع به تاتی کردن در وسط چمن حیاط کرد.
verb - intransitive informal
انگلیسی بریتانیایی قدم زدن، گام برداشتن، آرام‌ راه رفتن
- The elderly man toddled slowly down the street with his cane.
- مرد سال‌خورده با عصایش به‌آرامی در خیابان قدم زد.
- The injured dog tried to toddle back home after being hit by a car.
- سگ مجروح پس‌از برخورد با ماشین سعی کرد به‌سمت خانه آرام‌ راه برود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toddle

  1. verb Walk unsteadily
    Synonyms: waddle, stalk, coggle, totter, wobble, dodder, paddle

ارجاع به لغت toddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toddle

لغات نزدیک toddle

پیشنهاد بهبود معانی