امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Tomfoolery

    ˌtɑːmˈfuːləri tɒmˈfuːləri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    قدیمی مسخرگی، لودگی، رفتار احمقانه، حماقت، ابلهی، دلقک‌بازی، لوس‌بازی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - His constant tomfoolery during class disrupted the entire lecture.
    - دلقک‌بازی مداوم او در طول کلاس، کل سخنرانی را مختل کرد.
    - I can't believe he engaged in such silly tomfoolery at a formal event.
    - نمی‌توانم باور کنم که او در یک مراسم رسمی دست به چنین لودگی احمقانه‌ای زده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tomfoolery

    1. noun nonsense
      Synonyms: absurdity, antics, bunk, carrying-on, clowning, craziness, folly, foolery, fooling around, foolishness, fun, funny business, giddiness, high jinks, horseplay, insanity, irresponsibility, joking, kidding around, ludicrousness, lunacy, madness, ridiculousness, senselessness, shenanigans, silliness

    ارجاع به لغت tomfoolery

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tomfoolery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tomfoolery

    لغات نزدیک tomfoolery

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند