معنی tooth and nail به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈtuːθəndˈneɪl tuːθəndneɪl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom noun phrase

چنگ و دندان، تمام قوا، همه‌ی وجود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- They defended their home tooth and nail against the intruders.

- آن‌ها با چنگ و دندان از خانه‌ی خود در برابر متجاوزان دفاع کردند.

- She fought tooth and nail for her position in the company.

- او با تمام قوا برای موقعیت خود در شرکت جنگید.

- He argued tooth and nail to prove his point during the debate.

- او برای اثبات حرفش، در حین مناظره با همه‌ی وجود بحث کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tooth and nail

adverb with force and ferocity

Synonyms: bec et ongles, hammer and tongs, hog wild, with every available resource

ارجاع به لغت tooth and nail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «tooth and nail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tooth-and-nail

لغات نزدیک tooth and nail

- tooter
- tooth
- tooth and nail
- tooth billed
- tooth fairy

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی