معنی top-drawer به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌtɑːpˈdrɔːr ˌtɒpˈdrɔː

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): top drawer

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ممتاز، برجسته (به‌ویژه از لحاظ اجتماعی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The top-drawer restaurant served the most exquisite cuisine in the city.

- رستوران ممتاز دلپسندترین و مطبوع‌ترین غذاها را در شهر سرو می‌کرد.

- The top-drawer hotel offered luxurious accommodations and impeccable service.

- این هتل برجسته تسهیلات و امکانات مجلل و خدمات بی‌عیب‌و‌نقصی را ارائه می‌دهد.

noun

کله‌گنده، از ما بهتران، اشراف و اعیان، برجسته

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد top-drawer

adjective Preeminent in rank or position

Synonyms: excellent, of first importance, highest, superior, top-notch, blue-chip, very-good, first-class, best, first-rate, top, the best

ارجاع به لغت top-drawer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «top-drawer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/top-drawer

لغات نزدیک top-drawer

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی