امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tortuous

ˈtɔːrtʃuəs ˈtɔːtʃuəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
درشکن، پیچاپیچ، غیرمستقیم، پیچ‌وخم‌دار، فریبکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a tortuous road
- راه پر پیچ و خم
- a tortuous act
- عمل فریب‌آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tortuous

  1. adjective very twisted
    Synonyms: anfractuous, bent, circuitous, convoluted, crooked, curved, flexuous, indirect, involute, labyrinthine, mazy, meandering, meandrous, roundabout, serpentine, sinuous, snaky, twisting, vermiculate, winding, zigzag
    Antonyms: direct, straight, untwisted
  2. adjective complicated
    Synonyms: ambiguous, convoluted, cunning, deceptive, devious, indirect, involute, involved, misleading, perverse, roundabout, tricky
    Antonyms: easy, straightforward, uncomplicated, uninvolved

ارجاع به لغت tortuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tortuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tortuous

لغات نزدیک tortuous

پیشنهاد بهبود معانی