امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Totally

ˈtoʊt̬li ˈtəʊtl-i
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb B1
سر به‌ سر، جمعاً، به‌ طور سر جمع، روی‌ هم‌ رفته، کاملاً، کلاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد totally

  1. adverb completely
    Synonyms: absolutely, all, all in all, altogether, comprehensively, consummately, entirely, exactly, exclusively, flat out, full blast, fully, in toto, just, perfectly, quite, thoroughly, top to bottom, unconditionally, unmitigatedly, utterly, wholeheartedly, wholly
    Antonyms: incompletely, partially

ارجاع به لغت totally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «totally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/totally

لغات نزدیک totally

پیشنهاد بهبود معانی