امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Toxicant

    American: ˈtɒksɪkənt British: ˈtɒksɪkənt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      toxicants

    • صفت تفضیلی:

      more toxicant

    • صفت عالی:

      most toxicant

    معنی

    noun adjective
    مسموم‌کننده، سمی، مسموم، زهر، سم، داروی سمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد toxicant

    1. adjective Capable of injuring or killing by poison
      Synonyms: poisonous, mephitic, mephitical, poison, toxic, venomous, virulent
    2. noun Any substance that causes injury or illness or death of a living organism
      Synonyms: poison, poisonous substance

    ارجاع به لغت toxicant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «toxicant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toxicant

    لغات نزدیک toxicant

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی