امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Translation

    trænsˈleɪʃn / / trænz- trænsˈleɪʃn / / trænz-
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      translations

    معنی و نمونه‌جمله

    noun B1
    ترجمه، برگردان، پچواک، تفسیر، انقال، حرکت انتقالی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - the English translation of the Boostan
    - ترجمه‌ی انگلیسی بوستان (سعدی)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد translation

    1. noun rewording; interpretation
      Synonyms: adaptation, construction, crib, decoding, elucidation, explanation, gloss, key, metaphrase, paraphrase, reading, rendering, rendition, rephrasing, restatement, simplification, transcription, transliteration, version

    ارجاع به لغت translation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «translation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/translation

    لغات نزدیک translation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی