معنی transliterate به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

trænsˈlɪt̬əreɪt trænzˈlɪtəreɪt

معنی‌ها

verb - transitive

عین کلمه یا عبارتی را از زبانی به زبان دیگر نقل کردن، حرف به حرف نقل کردن، نویسه‌گردانی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

verb - transitive

حرف بحرف نوشتن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transliterate

verb Rewrite in a different script

Synonyms: transcribe

ارجاع به لغت transliterate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «transliterate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transliterate

لغات نزدیک transliterate

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی