امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Trebuchet

    ˈtrebʊʃeɪ ˈtrebʊʃeɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    (نظامی) منجنیق، معرب مَنجِنیک (مخصوص پرتاب سنگ، مرمی، گلوله یا پرّانه)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The trebuchet launched a massive stone at the enemy fortress.
    - منجنیق سنگ بزرگی را به‌سمت قلعه‌ی دشمن پرتاب کرد.
    - The trebuchet was a powerful weapon in ancient warfare.
    - منجنیق سلاحی قدرتمند در جنگ‌های باستانی بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد trebuchet

    1. noun An engine that provided medieval artillery used during sieges; a heavy war engine for hurling large stones and other missiles
      Synonyms: catapult, arbalest, arbalist, ballista, bricole, mangonel, onager, trebucket

    ارجاع به لغت trebuchet

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «trebuchet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trebuchet

    لغات نزدیک trebuchet

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند