امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trendsetter

ˈtrendˌset̬ər ˈtrendˌsetə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(شخص یا مجله و غیره) رواج‌دهنده، باب‌کننده، بدعت‌گذار، پیشگام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trendsetter

  1. noun One who provides leadership
    Synonyms: initiator, leader, pacesetter, innovator, manager, stylist, trailblazer

ارجاع به لغت trendsetter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trendsetter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trendsetter

لغات نزدیک trendsetter

پیشنهاد بهبود معانی