امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tress

ˈtres tres
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

طره، گیس بافته، گیسو، بافتن، طره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Her golden tresses covered her shoulders.
- گیسوان زرین او شانه‌هایش را می‌پوشاند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tress

  1. noun A hairdo formed by braiding or twisting the hair
    Synonyms: braid, plait, curl, lock, hair, shock, ringlet, twist

ارجاع به لغت tress

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tress

لغات نزدیک tress

پیشنهاد بهبود معانی