امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trice

traɪs traɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
کشیدن یا بستن، با طناب بستن، دم، لحظه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- in a trice
- در یک چشم به هم زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trice

  1. noun A very brief time
    Synonyms: crack, flash, instant, minute, moment, second, twinkle, twinkling, wink, jiff, jiffy, tick
  2. noun A very short time (as the time it takes the eye to blink or the heart to beat)
    Synonyms: instant, while, second, blink-of-an-eye, flash, heartbeat, minute, jiffy, split-second, twinkling, wink, new-york-minute
  3. verb Raise with a line
    Synonyms: trice-up
  4. verb Hoist up or in and lash or secure with a small rope
    Synonyms: trice-up

ارجاع به لغت trice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trice

لغات نزدیک trice

پیشنهاد بهبود معانی