امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trickle

ˈtrɪkl ˈtrɪkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
چکیدن، چکانیدن، چکه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Tears trickled from her eyes.
- اشک از چشمانش سرازیر شد.
- Water trickled out of the rusty bucket.
- آب از سطل زنگ‌زده می‌چکید.
- The spectators trickled out of the hall.
- تماشاچیان تک و توک از تالار رفتند.
- Her enthusiasm trickled away.
- اشتیاق او به‌تدریج کم شد.
- In July the river flow is reduced to a trickle.
- در ماه ژوئیه جریان رودخانه به یک آب باریک نقصان می‌یابد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trickle

  1. verb run out
    Synonyms: crawl, creep, distill, dribble, drip, drop, exude, flow, issue, leak, ooze, percolate, seep, stream, trill, weep
    Antonyms: flow

ارجاع به لغت trickle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trickle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trickle

لغات نزدیک trickle

پیشنهاد بهبود معانی