امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tricksy

ˈtrɪksi ˈtrɪksi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فریبنده، اهل شوخی و نیرنگ‌بازی، حیله‌گر، حقه‌باز، ترفندباز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The tricksy cat pounced on its unsuspecting prey.
- گربه‌ی حیله‌گر به شکار ناآگاه خود هجوم آورد.
- Be cautious of the tricksy salesman who will do anything to make a sale.
- مراقب فروشنده‌ی حقه‌باز باشید که هر کاری برای فروش انجام می‌دهد.
adjective
سخت، دشوار
- The tricksy puzzle had everyone stumped for hours.
- پازل سخت ساعت‌ها همه را درگیر کرده بود.
- The tricksy situation required a clever and strategic approach to overcome.
- غلبه بر این وضعیت دشوار نیازمند رویکردی هوشمندانه و استراتژیک بود.
adjective
قدیمی آراسته، ملبس به لباس فاخر، شیک‌پوش
- The tricksy businessman arrived at the meeting in a sharp, tailored suit.
- تاجر آراسته با کت‌شلوار زیبا و خوش‌دوخت به جلسه آمد.
- My tricksy aunt went at the party.
- خاله‌ی شیک‌پوشم به مهمانی رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tricksy

  1. adjective Marked by skill in deception
    Synonyms: crafty, cunning, dodgy, foxy, guileful, knavish, slick, sly, tricky, wily

ارجاع به لغت tricksy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tricksy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tricksy

لغات نزدیک tricksy

پیشنهاد بهبود معانی