امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trodden

ˈtrɑːdn ˈtrɒdn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    treads
  • وجه وصفی حال:

    treading

معنی

adverb
(اسم مفعول فعل tread )، گام زده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trodden

  1. verb To step on heavily and repeatedly so as to crush, injure, or destroy
    Synonyms: trampled, tramped, stomped, stamped
  2. verb Put down or press the foot, place the foot
    Synonyms: trampled, stepped, walked, hoofed, paced, traipsed, trailed, traced, subdued, strid, stomped, stamped, tramped, rushed, repressed, pressed, pranced, marked, marched, footed, danced

ارجاع به لغت trodden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trodden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trodden

لغات نزدیک trodden

پیشنهاد بهبود معانی